عوامل گرفتارى به آتش دوزخ
عوامل گرفتارى به آتش دوزخ
عوامل گرفتارى به آتش دوزخ
اكنون اين پرسش پيش مىآيد كه دوزخيان چه ويژگىهايى دارند، تا ما بدينوسيله بتوانيم خود را از آن ويژگىها دور نماييم؟ و به ديگر سخن: چه عواملى موجب گرفتار شدن به آتش دوزخ مىشود تا با دانستن آنها، خود را از آنها دور نموده، تا در قيامت از دوزخيان نباشيم؟
پاسخ به اين پرسش در سخنان امام عليهالسلام به روشنى بيان گرديده است. اين سخنان در اين نوشتار تحت عنوانهاى مخصوصى به خود تقديم خوانندگان گرامى مىگردد:
((...آگاه باشيد كه خطاها بىتقوايىها همانند اسبان سركش لجام گسيختهاى مىباشد كه صاحبان آنها بىتقوايان بر آنها سوار گرديده و همراه آنها در آتش دوزخ فرو افتند...))
((نماز را رعايت، و بر آن محافظت نماييد و آن را بسيار به جا آوريد، و به وسيله آن به خداوند نزديك گرديد، كه آن براى مومنان در هنگام مخصوصى واجب گرديده است، آيا پاسخ دوزخيان را نمىشنويد در آن هنگام كه از آنان پرسش مىشود: (چه چيز شما را به دوزخ كشانيده است؟ مىگويند: ما از نماز گزاران نبودهايم)، به راستى كه نماز گناهان را مىريزد، همانند ريخته شدن برگ درخت، و نماز انسان را از كيفر گناه رها مىگرداند همانند رها شدن زنجير از گردن انسان به زنجير بسته شده...))
((...سپس پرداخت زكات اموال همراه با نماز براى مسلمانان به عنوان وسيله و ابراز نزديك شدن انسان به خداوند قرار داده شده است، پس هر كه به ميل و رغبت آن را بپردازد، سبب كفاره گناهان و مانع و نگهدارنده انسان در برابر دوزخ مىشود...))
((...سپس اداى امانت است، پس آنكه اهل آن امانت نباشد، زيان نموده است...))
...و من استهان بالأمانة، و رتع فى الخيانة، و لم ينزه نفسه و دينه عنها، فقد أحل أخل بنفسه الذل و الخزى فى الدنيا، و هو فى الأخرة أذل و أخزى و ان أعظم الخيانة خيانة الامة و أفظع الغش غش الأئمة .
((...و هر كه امانت را سبك بشمارد و همانند چهارپايان چراگاه خود را در وادى خيانت قرار بدهد، و خود و آيين خود را از آن پاك نگرداند، در دنيا خود را خوار زبون و پست و رسوا گردانيده و در روز واپسين خوارتر و رسواتر خواهد بود، و به راستى كه بزرگترين خيانت، خيانت به امت، و زشتترين دغلكارى، دغلكارى زمامداران است.))
امام عليهالسلام در اين نامه، كه آن را براى يكى از كارگزاران نوشته است، دايره امانت را توسعه بخشيده، و پس از بيان نتيجه خيانت در امانت در دنيا و آخرت، بزرگترين امانت براى كارگزاران را امانت امت اسلامى دانسته است. و در نتيجه، خيانت به اين امانت را بزرگترين خيانت به شمار آورده است.
((... پس چون به امر خلافت برخاستم گروهى پيمان بيعت خود با مرا شكستند از ناكثين اصحاب جمل شدند كه جنگ جمل را برپا كردند و گروهى ديگر از حق خارج گرديدند از مارقين خوارج شدند كه جنگ نهروان را پديد آوردند و گروهى بر حكومت حق على عليهالسلام ستم روا داشتنداز قاسطين معاويه و يارانش شدند كه جنگ صفين را برپا كردند گويا آنان اين سه گروه سخن خداوند را نشيدند در آنجا كه فرمود: آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مىدهيم كه در روى زمين نخواهند سركشى كنند و نخواهند فساد پديد آورند و سرانجام نيك از آن پارسايان است. آرى به خداوند سوگند كه اين آيه را شنيدند و آن را فهميدند، ولى دنيا در برابر ديدگان آنان زيبا جلوه كرد، و زيور دنيا آنان را فريب داد...))
اين سخن قسمتى از خطبه معروف ((شقشقيه)) است كه امام عليهالسلام در آن، سه گروه را نام برده و مورد سرزنش قرار داده و آنان را مصداق منفى آيهاى از قرآن دانسته است كه خداوند در آن آيه بهشت را ويژه كسانى قرار داده است كه نخواهند در روى زمين سركشى و فساد نمايند، و سه گروه نامبرده با جنگى كه در برابر على عليهالسلام به راه انداخته بودند از مصاديق سركشى در برابر خداوند و فسادگرى در روى زمين به شمار آمدند و در نتيجه از بهشت محروم گرديده و سرانجام آنان دوزخ خواهد بود.
...لقد حملتكم على الطريق الواضح التى لا يهلك عليها الا هالك، من استقام فالى الجنة، و من زل فالى النار .
((...من شما را بر راهى روشن جهاد در راه خدا فرا خواندهام كه در برابر آن، تنها كسى به هلاكت مىرسد كه به سبب سرشت فساد آلود خود اهل هلاكت باشد، كسى كه در ميدان جهاد استقامت داشته باشد به بهشت مىرود، و كسى كه در اين راه بلغزد به دوزخ مىرود.))
و در مقام آموزش جنگيدن به يارانش كه گويا آن را در ليلةالهرير و يا آغاز جنگ صفين بيان كرده است، از جمله فرمود:
...فعاودا الكر، واستحيوا من الفر فانه عار فى الأعقاب و نار يوم الحساب...
((...پس بر دشمن يورش پى در پى ببريد، و از گريختن از ميدان جهاد شرم نماييد، كه گريز از ميدان جهاد براى نسل آينده تان ننگ را، و براى روز حسابتان آتش دوزخ را در پى خواهد داشت...))
سع منع الناس بوجهك و مجلسك و حكمك و اياك والغضب فانه طيرة من الشيطان. و اعلم أن ما قربك من الله يباعدك من النار، و ما باعدك يباعدك من الله يقربك من النار .
((با مردم به هنگام روبرو شدن و نشستن و داورى كردن به نيكى برخورد كن با آنان گشاده روى و خوش برخورد و همنشين خوبى باشد و به هنگام داورى در اختلافات در ميان آنان از حق دورى مگزين و به داد و عدل داورى كن. و از خشم بر مردم بپرهيز! كه آن خشم گونهاى از سبك مغزى و ره آوردى از شيطان است، و بدان كه آنچه تو را به خداوند نزديك گرداند تو را از آتش دوزخ دور، و آنچه تو را از خداوند دور گرداند به آتش دوزخ نزديك مىگرداند.))
...و لا يدخل النار الا من أنكرهم و أنكروه...
((و در دوزخ داخل نمىشود جز كسى كه آنان امام معصوم را به عنوان پيشوايان بر حق مسلمانان و جانشينان پاك پيامبر اسلام باور نداشته، و امامان نيز او را به عنوان انسان مؤمن و مسلمان درستكار پذيرا نباشند...))
از اين سخن به دست مىآيد كه دوزخ تنها جايگاه كسانى است كه امامان معصوم عليهالسلام را به عنوان پيشوايان بر حق و جانشينان واقعى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله باور نداشته باشند و آنانكه امامان معصوم عليهالسلام را باور داشته و بر اين باور آنگونه باشند كه امامان عليهالسلام نيز آنان را تصديق نموده و بپذيرند در دوزخ داخل نمىشوند.
پاسخ به یک پرسش:
در اينجا اين پرسش به ذهن مىآيد كه آيا تنها باور داشتن براى نجات از دوزخ كفايت مىكند؟ ظاهر سخن امام عليهالسلام با چشم پوشى از سخنان ديگر آن حضرت چنين است. ولى به همانگونه كه در آيات قرآن، آيهاى تفسير آيهاى ديگر واقع مىشود، سخنان امام على عليهالسلام نيز، تفسير سخن ديگر آن حضرت واقع مىشود، از اين رو براى پاسخ به پرسش مزبور بايد سخنان ديگر على عليهالسلام را از نگاه خود بگذرانيم، سخنانى كه در آن ويژگىهاى ديگر اهل دوزخ بيان گرديده است، چنانكه توجه به سخنانى كه براى ويژگىهاى بهشتيان بيان گرديده بود نيز براى يافتن پاسخ درست مؤثر است.
از اين رو با توجه به مجموعه ويژگىها و اوصاف بهشتيان و دوزخيان كه بيان گرديده است، مىتوانيم بگوييم كه انسان معتقد به امامان معصوم عليهالسلام كسى است كه در ميدان عمل نيز به گونهاى باشد كه امامان عليهالسلام او را به عنوان شيعه و پيرو واقعى مورد پذيرش و قبول خود قرار بدهند، و به ديگر سخن: سيره عملى او به ميزان تواناييش سيره عملى امامان عليهالسلام باشد. البته موضوع شفاعت شافعان در مورد برخى از گناهان با حفظ باور و اعتقاد به حقانيت امامان عليهالسلام را نمىتوان از نظر دور نگه داشت. كه البته آن هم خود داراى شرايطى است كه از موضوع بحث ما در اين كتاب بيرون بوده و نيازمند بررسى مستقل و جداگانه است.
بئس الزاد الى المعاد العدوان على العباد .
((بدترين توشه براى روز رستاخيز، دشمنى و ستم بر بندگان خدا است.))
و لئن أمهل الله الظالم فلن يفوت أخذه و هو له بالمرصاد..
((و اگر خداوند انسان ستمگر را مهلت دهد، هرگز از كيفر او دست بر نخواهد داشت و او خداوند در كمينگاهش قرار دارد...))
((...و آتش دوزخ، پايان مقصد حقيقى كسانى است كه در دنيا راه افراطگناه - را در پيش گرفتهاند و آنچه را كه نبايد انجام بدهند، انجام مىدهند ...))
البته هر انسان معمولى غير از معصومين عليهالسلام در زندگى خود احيانا دچار گناهانى مىشود، و مقصود على عليهالسلام اين نيست كه همه گناهكاران به آتش دوزخ مىافتند، بلكه بسيارى از گناهان به توبه واقعى از ميان رفته و انسان گناهكار از آن گناه پاك مىشود و برخى از گناهكاران با شايستگىهايى كه دارند در روز قيامت مورد شفاعت شافعان قرار مىگيرند.
بنابراين مقصود امام عليهالسلام از كلمه ((مفرطين)) آن گناهكارانى است كه در اثر گناهان بسيار، شايستگى توبه و شفاعت را از دست دادهاند، گناهكارانى كه از انجام گناه باكى نداشته، و به آسانى آن را مرتكب مىشوند، و از ارتكاب آن دچار احساس ندامت نشده و توبه نمىنمايند و بر گناه خود اصرار مىورزند
منبع:vahid368.blogfa
ارسال توسط کاربر محترم سایت :farshid368
پاسخ به اين پرسش در سخنان امام عليهالسلام به روشنى بيان گرديده است. اين سخنان در اين نوشتار تحت عنوانهاى مخصوصى به خود تقديم خوانندگان گرامى مىگردد:
1- لغزشها:
((...آگاه باشيد كه خطاها بىتقوايىها همانند اسبان سركش لجام گسيختهاى مىباشد كه صاحبان آنها بىتقوايان بر آنها سوار گرديده و همراه آنها در آتش دوزخ فرو افتند...))
2- اهميت ندادن به نماز:
((نماز را رعايت، و بر آن محافظت نماييد و آن را بسيار به جا آوريد، و به وسيله آن به خداوند نزديك گرديد، كه آن براى مومنان در هنگام مخصوصى واجب گرديده است، آيا پاسخ دوزخيان را نمىشنويد در آن هنگام كه از آنان پرسش مىشود: (چه چيز شما را به دوزخ كشانيده است؟ مىگويند: ما از نماز گزاران نبودهايم)، به راستى كه نماز گناهان را مىريزد، همانند ريخته شدن برگ درخت، و نماز انسان را از كيفر گناه رها مىگرداند همانند رها شدن زنجير از گردن انسان به زنجير بسته شده...))
3- نپرداختن زكات:
((...سپس پرداخت زكات اموال همراه با نماز براى مسلمانان به عنوان وسيله و ابراز نزديك شدن انسان به خداوند قرار داده شده است، پس هر كه به ميل و رغبت آن را بپردازد، سبب كفاره گناهان و مانع و نگهدارنده انسان در برابر دوزخ مىشود...))
4- خيانت در امانت:
((...سپس اداى امانت است، پس آنكه اهل آن امانت نباشد، زيان نموده است...))
...و من استهان بالأمانة، و رتع فى الخيانة، و لم ينزه نفسه و دينه عنها، فقد أحل أخل بنفسه الذل و الخزى فى الدنيا، و هو فى الأخرة أذل و أخزى و ان أعظم الخيانة خيانة الامة و أفظع الغش غش الأئمة .
((...و هر كه امانت را سبك بشمارد و همانند چهارپايان چراگاه خود را در وادى خيانت قرار بدهد، و خود و آيين خود را از آن پاك نگرداند، در دنيا خود را خوار زبون و پست و رسوا گردانيده و در روز واپسين خوارتر و رسواتر خواهد بود، و به راستى كه بزرگترين خيانت، خيانت به امت، و زشتترين دغلكارى، دغلكارى زمامداران است.))
امام عليهالسلام در اين نامه، كه آن را براى يكى از كارگزاران نوشته است، دايره امانت را توسعه بخشيده، و پس از بيان نتيجه خيانت در امانت در دنيا و آخرت، بزرگترين امانت براى كارگزاران را امانت امت اسلامى دانسته است. و در نتيجه، خيانت به اين امانت را بزرگترين خيانت به شمار آورده است.
5- سركشى و فساد در روى زمين:
((... پس چون به امر خلافت برخاستم گروهى پيمان بيعت خود با مرا شكستند از ناكثين اصحاب جمل شدند كه جنگ جمل را برپا كردند و گروهى ديگر از حق خارج گرديدند از مارقين خوارج شدند كه جنگ نهروان را پديد آوردند و گروهى بر حكومت حق على عليهالسلام ستم روا داشتنداز قاسطين معاويه و يارانش شدند كه جنگ صفين را برپا كردند گويا آنان اين سه گروه سخن خداوند را نشيدند در آنجا كه فرمود: آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مىدهيم كه در روى زمين نخواهند سركشى كنند و نخواهند فساد پديد آورند و سرانجام نيك از آن پارسايان است. آرى به خداوند سوگند كه اين آيه را شنيدند و آن را فهميدند، ولى دنيا در برابر ديدگان آنان زيبا جلوه كرد، و زيور دنيا آنان را فريب داد...))
اين سخن قسمتى از خطبه معروف ((شقشقيه)) است كه امام عليهالسلام در آن، سه گروه را نام برده و مورد سرزنش قرار داده و آنان را مصداق منفى آيهاى از قرآن دانسته است كه خداوند در آن آيه بهشت را ويژه كسانى قرار داده است كه نخواهند در روى زمين سركشى و فساد نمايند، و سه گروه نامبرده با جنگى كه در برابر على عليهالسلام به راه انداخته بودند از مصاديق سركشى در برابر خداوند و فسادگرى در روى زمين به شمار آمدند و در نتيجه از بهشت محروم گرديده و سرانجام آنان دوزخ خواهد بود.
6- لغزش و گريز از ميدان جهاد:
...لقد حملتكم على الطريق الواضح التى لا يهلك عليها الا هالك، من استقام فالى الجنة، و من زل فالى النار .
((...من شما را بر راهى روشن جهاد در راه خدا فرا خواندهام كه در برابر آن، تنها كسى به هلاكت مىرسد كه به سبب سرشت فساد آلود خود اهل هلاكت باشد، كسى كه در ميدان جهاد استقامت داشته باشد به بهشت مىرود، و كسى كه در اين راه بلغزد به دوزخ مىرود.))
و در مقام آموزش جنگيدن به يارانش كه گويا آن را در ليلةالهرير و يا آغاز جنگ صفين بيان كرده است، از جمله فرمود:
...فعاودا الكر، واستحيوا من الفر فانه عار فى الأعقاب و نار يوم الحساب...
((...پس بر دشمن يورش پى در پى ببريد، و از گريختن از ميدان جهاد شرم نماييد، كه گريز از ميدان جهاد براى نسل آينده تان ننگ را، و براى روز حسابتان آتش دوزخ را در پى خواهد داشت...))
7- خشم:
سع منع الناس بوجهك و مجلسك و حكمك و اياك والغضب فانه طيرة من الشيطان. و اعلم أن ما قربك من الله يباعدك من النار، و ما باعدك يباعدك من الله يقربك من النار .
((با مردم به هنگام روبرو شدن و نشستن و داورى كردن به نيكى برخورد كن با آنان گشاده روى و خوش برخورد و همنشين خوبى باشد و به هنگام داورى در اختلافات در ميان آنان از حق دورى مگزين و به داد و عدل داورى كن. و از خشم بر مردم بپرهيز! كه آن خشم گونهاى از سبك مغزى و ره آوردى از شيطان است، و بدان كه آنچه تو را به خداوند نزديك گرداند تو را از آتش دوزخ دور، و آنچه تو را از خداوند دور گرداند به آتش دوزخ نزديك مىگرداند.))
8- انكار حقانيت ائمه عليهالسلام
...و لا يدخل النار الا من أنكرهم و أنكروه...
((و در دوزخ داخل نمىشود جز كسى كه آنان امام معصوم را به عنوان پيشوايان بر حق مسلمانان و جانشينان پاك پيامبر اسلام باور نداشته، و امامان نيز او را به عنوان انسان مؤمن و مسلمان درستكار پذيرا نباشند...))
از اين سخن به دست مىآيد كه دوزخ تنها جايگاه كسانى است كه امامان معصوم عليهالسلام را به عنوان پيشوايان بر حق و جانشينان واقعى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله باور نداشته باشند و آنانكه امامان معصوم عليهالسلام را باور داشته و بر اين باور آنگونه باشند كه امامان عليهالسلام نيز آنان را تصديق نموده و بپذيرند در دوزخ داخل نمىشوند.
پاسخ به یک پرسش:
در اينجا اين پرسش به ذهن مىآيد كه آيا تنها باور داشتن براى نجات از دوزخ كفايت مىكند؟ ظاهر سخن امام عليهالسلام با چشم پوشى از سخنان ديگر آن حضرت چنين است. ولى به همانگونه كه در آيات قرآن، آيهاى تفسير آيهاى ديگر واقع مىشود، سخنان امام على عليهالسلام نيز، تفسير سخن ديگر آن حضرت واقع مىشود، از اين رو براى پاسخ به پرسش مزبور بايد سخنان ديگر على عليهالسلام را از نگاه خود بگذرانيم، سخنانى كه در آن ويژگىهاى ديگر اهل دوزخ بيان گرديده است، چنانكه توجه به سخنانى كه براى ويژگىهاى بهشتيان بيان گرديده بود نيز براى يافتن پاسخ درست مؤثر است.
از اين رو با توجه به مجموعه ويژگىها و اوصاف بهشتيان و دوزخيان كه بيان گرديده است، مىتوانيم بگوييم كه انسان معتقد به امامان معصوم عليهالسلام كسى است كه در ميدان عمل نيز به گونهاى باشد كه امامان عليهالسلام او را به عنوان شيعه و پيرو واقعى مورد پذيرش و قبول خود قرار بدهند، و به ديگر سخن: سيره عملى او به ميزان تواناييش سيره عملى امامان عليهالسلام باشد. البته موضوع شفاعت شافعان در مورد برخى از گناهان با حفظ باور و اعتقاد به حقانيت امامان عليهالسلام را نمىتوان از نظر دور نگه داشت. كه البته آن هم خود داراى شرايطى است كه از موضوع بحث ما در اين كتاب بيرون بوده و نيازمند بررسى مستقل و جداگانه است.
9- دشمنى با بندگان خدا:
بئس الزاد الى المعاد العدوان على العباد .
((بدترين توشه براى روز رستاخيز، دشمنى و ستم بر بندگان خدا است.))
و لئن أمهل الله الظالم فلن يفوت أخذه و هو له بالمرصاد..
((و اگر خداوند انسان ستمگر را مهلت دهد، هرگز از كيفر او دست بر نخواهد داشت و او خداوند در كمينگاهش قرار دارد...))
10- گناه پيشگى:
((...و آتش دوزخ، پايان مقصد حقيقى كسانى است كه در دنيا راه افراطگناه - را در پيش گرفتهاند و آنچه را كه نبايد انجام بدهند، انجام مىدهند ...))
البته هر انسان معمولى غير از معصومين عليهالسلام در زندگى خود احيانا دچار گناهانى مىشود، و مقصود على عليهالسلام اين نيست كه همه گناهكاران به آتش دوزخ مىافتند، بلكه بسيارى از گناهان به توبه واقعى از ميان رفته و انسان گناهكار از آن گناه پاك مىشود و برخى از گناهكاران با شايستگىهايى كه دارند در روز قيامت مورد شفاعت شافعان قرار مىگيرند.
بنابراين مقصود امام عليهالسلام از كلمه ((مفرطين)) آن گناهكارانى است كه در اثر گناهان بسيار، شايستگى توبه و شفاعت را از دست دادهاند، گناهكارانى كه از انجام گناه باكى نداشته، و به آسانى آن را مرتكب مىشوند، و از ارتكاب آن دچار احساس ندامت نشده و توبه نمىنمايند و بر گناه خود اصرار مىورزند
منبع:vahid368.blogfa
ارسال توسط کاربر محترم سایت :farshid368
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}